آزاد اندیشی
یک مسئله، مسئلهى تبیین موضوع است. ببینید، دوستان اینجا اشاره کردند به آزادى معنوى. آزادى معنوى به آن معنائى که در بعضى از روایات ما هست و برخى از متفکرین ما مثل مرحوم شهید مطهرى به آن اشاره کردند، برترین انواع فضیلتهاى انسان است - در این شکى نیست - منتها این، محل بحث ما نیست. اصلاً بحث ما دربارهى آزادى معنوى به معناى سلوک الىاللّه و قرب الىاللّه و پیش رفتن در وادى توحید - که آدمهائى مثل ملا حسینقلى همدانى یا مرحوم آقاى قاضى یا مرحوم آقاى طباطبائى محصول این هستند - نیست؛
بحث ما دربارهى آزادىهاى اجتماعى و سیاسى، آزادىهاى فردى و اجتماعى است؛ مسئلهى امروز دنیا این است.
خیلى خوب، ممکن است ما صد مسئلهى دیگر هم داشته باشیم که غرب از آنها اصلاً خبر نداشته باشد - همین سلوکهاى معنوى و اینها از این قبیل است - خب، آن را هم در جاى خودش بحث کنیم. آنچه که ما دنبالش هستیم، آزادى به همین معناى متداول و دارج بین محافل دانشگاهى و سیاسى و روشنفکرىِ امروز دنیاست، که راجع به آزادى بحث میکنند. ما راجع به این میخواهیم بحث کنیم. آزادى معنوى به آن معناى سلوک الىاللّه و قرب الىاللّه و نظر الىاللّه و حب اللّه و اینها، آن به جاى خود یک موضوع دیگر است. به یک معنا، یک آزادى دیگرى وجود دارد که میتوان آن را آزادى معنوى دانست و آن، آزادى از چنگ عوامل درونىاى است که مانع عمل آزاد ما در جامعه میشود، یا مانع آزاداندیشى ما در جامعه میشود؛ مثل ترس از مرگ، ترس از گرسنگى، ترس از فقر. در قرآن به این ترسها اشاره شده است: «فلا تخشوا النّاس و اخشون»، «فلا تخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین»، خطاب به پیغمبر: «و تخشى النّاس و اللّه احقّ ان تخشاه». یا ترس از سلب امتیازات. فرض کنید ما در فلان دستگاه یک امتیازى داریم؛ اگر این حرف را بزنیم، اگر این آزادگى را به خرج دهیم، اگر این امر به معروف را بکنیم، ساقط میشویم. یا طمع. طمع موجب میشود که من عیب شما را نگویم، با شما آزادانه برخورد نکنم - شمائى که صاحب قدرت هستید - براى خاطر اینکه در شما طمع دارم. یا حسادت، یا تعصبهاى بیجا و غلط، یا تحجر؛ اینها هم یک نوع موانع درونى است، که آزادى از اینها را هم میشود اسمش را گذاشت آزادى معنوى. بنابراین ما دو تا اصطلاح در آزادى معنوى داریم: یک اصطلاح، آن اصطلاح اول است که عروج الىاللّه و قرب الىاللّه و حب اللّه و اینهاست. آن اصلاً وارد بحث ما نیست، آن یک مقولهى دیگر است. دیگرى، آزادى معنوى به معناى رها شدن از قیود درونى و پابندىهاى درونى است که نمیگذارد من جهاد بروم، نمیگذارد من مبارزه کنم، نمیگذارد من صریح حرف بزنم، نمیگذارد من مواضع خودم را آشکارا بگویم، من را دچار نفاق میکند، دچار دوروئى میکند. در مبارزهى با موانع آزادى، این بحث قابل طرح است.
- ۹۲/۰۸/۰۵