بنری معنا دار با تصویر مقام معظم رهبری
- ۱ نظر
- ۱۹ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۴
به گزارش سرویس یادداشت ۸دی نیوز، مرتضی زراعت کار شاعر گیلانی در اعتراض به انتشار کتاب شعر ۵ جلدی محمد رضا عالی پیام (هالو) و توزیع آن در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران یادداشتی را به این سایت خبری تحلیلی ارسال نمود که متن کامل آن به شرح ذیل می باشد:
این روز ها که بازار کتاب و کتاب خوانی گرم است، بد نیست- به دید نقد و بررسی- سری به فضای فرهنگ و ادب جامعه بزنیم.
من از یک شاعر می نویسم؛ از یک ناشر و شاید یک مقام مسئول. اصلاً همه چیز از مجموعه شعر پنج جلدی شاید هم بیشتر محمد رضا عالی پیامِ هالو شروع شد. حتی نمی دانم می توان این خطوط در هم و بر هم را شعر نام نهاد یا خیر؟!
بگذریم…
این که چنین اشعاری را سروده و خوانده اند یقیناٌ از دایره ی نظر پردازی ما خارج است! این که مجوز چاپ چنین سبک سری هایی صادر شده نیز از دایره ی نظر پردازی ما خارج است! و این لکه های ننگی را که بر گرده ی ادب پارسی می نهند، به طریق اولا از دایره ی نظر پردازی ما خارج است! بعد از رها کردن مقدمات ایجاد یا پایداری یک فرهنگ به حال خودش در دست انسان های هالو اگر انتظار داشته باشیم به نتیجه مطلوبی برسیم مسلّماٌ سخت غافلیم. پس اگر کتاب فروشی ها، کتاب خوان ها، کتاب خرها، قشر فرهیخته، انجمن های ادبی و… در گیر این سخنان بی مغز هستند؛ باز هم از دایره ی نظر پردازی ما بیرون است.
فقط نکته ی قابل توجه این میان این است که هر چه می خواهند می گویند، می نویسند، چاپ می کنند، به اسم طنز هر عقیده ای را به باد سخره می گیرند، بعد می گویند:
دختری نو رسیده می پرسید
که:گروه فشار یعنی چه
این گروهی که پیرو آنند
عده ای بیشمار یعنی چه؟
دریافت
حجم: 9.9 مگابایت
رهبر انقلاب در مورد این کتاب فرمودند:
«کتاب این آقای حاج عباس دست طلا را که مفصل و با جزئیات [گفته] خواندم. خیلی خوب بود انصافاً؛ مخصوصاً کتاب ایشان؛ هم مطلب در آن زیاد بود، هم آثار صفا و صداقت در آن کاملاً محسوس بود و انسان میدید. خداوند انشاءالله فرزند شهید ایشان را با پیغمبر محشور کند و خودشان را هم محفوظ بدارد.»
(از متن کتاب)
طاق آمبولانس را چند بار دید میزنم. مجتبی لجش گرفته:
- بس نیست؟! چقدر طاق را دید میزنی؟ همهی صافکارها یک بار روبهروی ماشین میایستند و نگاه میکنند، بعد هم درستش میکنند و دیگر کاری ندارند که چه میشود. تو هم از بالا میبینی، هم از پایین، هم از چپ، هم از راست، بغل، روبهرو، زیر و رو ... بابا! چه خبرت است؟!
حس میکنم کمی خسته شده. لبخندی حوالهاش میکنم:
- طاق آمبولانس باید محکم باشد و سفت بشود تا وقتی که میرود توی دستانداز و بالا و پایین میافتد، صدا ندهد. آمبولانس همهاش میرود خط مقدم، اگر طاقش صدا بدهد، راننده فکر میکند با گلوله دارند او را میزنند. میترسد و یک وقت برمیگردد عقب. (صفحهی ۲۰۴)
اگر خواهان موفقیت در امور اقتصادی، اجتماعی و فردی هستیم باید مسئله فرهنگ را مهم بدانیم و می توان گفت فرهنگ و بالاخص فرهنگ اسلامی در جامعه ما از ضروریات است همانطور که انقلاب ما انقلاب فرهنگی بود.
اگر دشمن بخواهد به ما حمله کند از طریق فرهنگ است زیرا در مسایل دینی ما، کمتر کاری از او ساخته است و در این مسیر نخست امامت، رهبری و دین ما را مورد هدف قرار می دهد.
برای اینکه بتوانیم در مقابل این حملات دوام بیاوریم باید از ولایت محافظت کنیم.
در جنگ فرهنگی باید گوش به فرمان رهبری باشیم و توجه کنیم و مدیران برای عمل به فرامین معظم له باید مدیریت جهادی را در عمل نشان دهند.
آنهایی که ضدولایت فقیه هستند کسانی هستند که با نظام و اصل ولایت فقیه مخالف هستند نه به دلیل اینکه در استنباط و اجتهادشان به این نتیجه رسیدهاند که فقیه ولایت ندارد بلکه چون با اساس اسلام و نظام مخالف هستند میگویند دین از سیاست جداست.
دکتر سید حمید روحانی، مورخ و موسس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، درگفتگو با نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در مورخ 19 بهمن 1388 به تشریح مفهوم ضد ولایت فقیه پرداخته است.
اجازه دهید برایتان توضیح بدهم که به چه کسی ضدولایت فقیه میگویند. آیا مجتهدی مثل آیتالله خویی که در بررسیهایش به این نتیجه رسیده است که فقیه ولایتی ندارد ضدولایت فقیه است؟ نه، اینها صاحب نظر هستند و در نظرات خودشان به این نتیجه رسیدهاند و کسانی که از آنها پیروی میکنند میتوانند به نظر آنها عمل کنند.
ضدولایت فقیه کسانی هستند که ضدیت دارند و مقابله میکنند. ممکن است که شما بگویید من این دارو را نمیخورم برای اینکه به این نتیجه نرسیدهام که این دارو برای من مفید است اما یک موقعی هم هست که به مقابله برمیخیزید و با کسی که در استنباط و تجربیاتش به این نتیجه رسیده است که این دارو مفید است هم مبارزه و مخالفت میکنید. آنهایی که ضدولایت فقیه هستند کسانی هستند که با نظام و اصل ولایت فقیه مخالف هستند نه به دلیل اینکه در استنباط و اجتهادشان به این نتیجه رسیدهاند که فقیه ولایت ندارد بلکه چون با اساس اسلام و نظام مخالف هستند میگویند دین از سیاست جداست.
مثل حرفی که آقای فرج دباغ زد؛ او گفت: «وقتی میتوان از اتحاد حوزه و دانشگاه حرف زد که حوزه قبول کند که نظریات فقیه قداست ندارد.» یعنی چه؟ یعنی اگر میرزای شیرازی تحریم تنباکو را اعلام کرد مردم واجب نیست از آن پیروی کنند؛ به این میگویند ضدولایت فقیه اما مثلا اگر ولی فقیه بگوید این شراب است (البته ولی فقیه وظیفه ندارد که تعیین موضوع بکند که این شراب است او فقط میتواند حکم کلی بدهد و مثلا بگوید که شراب حرام است) حالا اگر چنین کاری کرد و گفت این شراب است ولی شما یقین دارید که این آب است و آن را خوردید این بر خلاف نظر و ضد ولایت فقیه نیست بنابراین ببینید این مسائل خیلی حساس است و نباید چشم بسته درباره آن نظر داد اما مسئلهای که وجود دارد این است که بسیاری از کسانی که دم از امام میزدند امام را نشناخته بودند و راه امام را قبول نداشتند و آنها هم تقریبا مانند همان گروههای لیبرالیستی طبق موج به سوی امام آمدند؛ مبارز بودند، مبارزه را قبول داشتند اما با اینکه امام انجمن حجتیه را قبول نداشتند آنها با انجمن حجتیه همکاری میکردند، امام شریعتی را قبول نداشت و آنها برای شریعتی یقه چاک میدادند، اینها نشان میدهد که آنها به تعبیر قرآن «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» هستند یعنی بعضی چیزهایی را که امام میفرمودند و به نفع آنها بود قبول داشتند و چیزهایی را که به نفعشان نبود قبول نداشتند.
الان هم همینطور است؛ به محض اینکه سخنی از امام پخش میشود که با سیاست آنها همخوانی نداشته باشد میگویند که از حرفهای امام ابزاری استفاده شد. ریشه همه این قضایا به اینجا برمیگردد که آنها به امام به صورت دربست اعتقاد ندارند. آنها اصلا امام را نشناختهاند. حاج احمد آقا (خدا رحمتش کند) سال 58 حرفی زدند که من الان به آن رسیدهام ایشان گفتند: «امام تنها است!» امام واقعا شناخته نشدند. امام فقط این مردم را داشتند. اگر من آخوند به طرف امام آمدم از ترس مردم بود که نکند مردم بفهمند که من دارم راه دیگری میروم. امام بود و این مردم. خیلیها امام را نشناختند، امام را قبول نداشتند و خودشان را از امام بالاتر میدانستند؛ اگر به خاطراتشان نگاه کنید به همین حرف میرسید.
دریافت در سایز اصلی
حجم: 928 کیلوبایت